طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت شانزده
زمان ارسال : ۲۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
ولادیمیر دیگر چیزی نگفت. در واقع از عصبانیت آقای کوئین حساب برد اما همچنان تصمیم داشت بر روی حرف خود بماند. میدانست که کشف آن محلول دنیا را نابود خواهد کرد و او این را نمیخواست هرچند که دنیا جای بدی باشد اما او نابودیاش را نمیخواست. آن دنیا برای ولادیمیر دردناک بود؛ ولی مطمئنا برای خیلیها این گونه نبود.
الکساندر شمعی را روشن کرد و بر روی میزی گذاشت تا فضای خانهاش پر نور تر ش
اطلاعیه ها :
دوستان عزیزم سلام💚
ممنونم به خاطر وقتی که برای این نوشته گذاشتید
طبقهی زیرین یک داستان کوتاه و پر از رمز و رازه که هر خوانندهای میتونه برداشتهای متفاوتی از قصه داشته باشه.
پایان رمان احتمالا کمی شما رو شوکه کنه و انتظارش رو نداشته باشید؛ اما مطمئن باشید این بهترین پایان برای طبقهی زیرین بود و امیدوارم باهام موافق باشید.
یکی از فکت های رمان:
ملکهی خونخوار (ایزابلا) در اصل همون ویکتوریا، عشق قدیمی آقای کوئین بود منتها به خاطر دریای فراموشی هیچکدوم هرگز همدیگه رو به یاد نداشتن و ما این موضوع رو از گردنبند ملکه متوجه میشیم.
باقی فکتهای رمان به عهدهی برداشت خودتونه💚
امیدوارم ازش لذت برده باشید و نظرتون رو بهم بگید.
موفق باشید
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ایلما
00مک کوین بایدمحلول وضدخارش وحساسیت همیشه همراهش باشه.الان واقعا قضیه نگران کننده شده ولادیمیر بدون دفاع وکوین م که اونجوری 😢منم استرس گرفتم😂